تحلیلی بر چرایی تأخیر در ظهور ستاره‌های ایرانی در فینال لیگ قهرمانان اروپا
در تاریخ ۲۶ می ۱۹۹۹، علی دایی، اسطوره‌ی تکرارنشدنی فوتبال ایران، عضوی از ترکیب بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان اروپا بود. هرچند او در فینال مقابل منچستریونایتد فرصت بازی نیافت، اما همان حضور نامش در آن شب تاریخی، غرور ملی بزرگی برای ایران به همراه داشت. اکنون پس از گذشت بیش از دو دهه، این افتخار دوباره تکرار شده است؛ این بار با مهدی طارمی، مهاجم پرورش‌یافته در جنوب ایران، که نقش کلیدی در راهیابی تیم اینترمیلان به فینال ایفا کرد.

اما این شادی ملی در کنار خود یک پرسش تلخ به همراه دارد: چرا ۲۶ سال زمان لازم بود تا یک بازیکن ایرانی دیگر به این سطح از فوتبال اروپا برسد؟ آیا این فواصل طبیعی است؟ آیا ساختار فوتبال ایران در تولید بازیکنان بین‌المللی دچار ضعف سیستماتیک است؟

ایران، ژاپن و کره‌جنوبی؛ تفاوت در ساختار، تفاوت در نتیجه

برای تحلیل وضعیت فوتبال ایران، مقایسه با دو کشور آسیایی موفق، ژاپن و کره‌جنوبی، ضروری است.

شاخص
ایران
ژاپن
کره جنوبی
حضور بازیکنان در ۵ لیگ برتر اروپا
محدود و غیرمستمر
پیوسته و در حال رشد
پایدار و تأثیرگذار
آکادمی‌های فوتبال با استاندارد فیفا

بسیار محدود
بیش از ۸۰ مرکز حرفه‌ای
حدود ۶۵ مرکز با خروجی بین‌المللی
سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی در فوتبال پایه

پراکنده، بدون تداوم
برنامه‌ریزی بلندمدت با بودجه اختصاصی
ترکیب حمایت دولتی و لیگ خصوصی قدرتمند
انتقال بازیکن به اروپا از سنین پایین

نادر
رایج (از ۱۷ تا ۲۰ سالگی)
فراگیر (پروژه‌ محور با لیگ‌های مشترک جوانان)

این جدول نشان می‌دهد که مسیر کشورهای موفق آسیایی در تربیت بازیکنان بین‌المللی، مبتنی بر سیستم، سرمایه‌گذاری، آموزش مداوم، و حضور در تورنمنت‌های تراز اول از سنین پایه است. برخلاف آن، ایران هنوز از نبود ساختار و چشم‌انداز در فوتبال رنج می‌برد.

فوتبال ایران؛ آسیب‌شناسی در سه سطح

۱. ساختار ناکارآمد مدیریتی:
عدم ثبات در مدیریت فدراسیون، سیاست‌زدگی و تغییرات مکرر در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت باعث شده توسعه پایدار در فوتبال پایه و حرفه‌ای نهادینه نشود.

۲. زیرساخت‌های آموزشی و سخت‌افزاری ضعیف:
اکثر مدارس فوتبال در ایران فاقد استانداردهای جهانی هستند و نقش استعدادیابی اغلب به مربیان تجربی و فاقد تخصص آکادمیک واگذار شده است.

۳. مهاجرت محدود بازیکنان به اروپا:
موانع فرهنگی، سیاسی و فنی باعث شده انتقال بازیکنان ایرانی به لیگ‌های برتر اروپا نه تنها دشوار، بلکه به شکل موردی و انفرادی رخ دهد، نه سیستماتیک.

چرا طارمی موفق شد؟

مهدی طارمی، برخلاف مسیر رایج در ایران، با صبر، ذهن حرفه‌ای و تلاش مستمر، از لیگ ایران به پرتغال رفت، جایی که بسیاری از بازیکنان امریکای‌جنوبی و آفریقایی از آن به لیگ‌های بزرگ‌تر اروپا پل می‌زنند. او نه‌تنها درخشش فنی داشت، بلکه توانست با شخصیت خود در برابر هجمه‌های رسانه‌ای و فضای نژادپرستانه برخی تحلیل‌گران اروپایی مقاومت کرده و به مسیرش ادامه دهد.

نتیجه‌گیری: امید، اما با برنامه
حضور طارمی در فینال لیگ قهرمانان اروپا به‌درستی یک نقطه عطف است؛ نه فقط برای خودش، بلکه برای فوتبال ایران. اما این اتفاق اگر به استثنا باقی بماند، ما باز هم باید دهه‌ها برای حضور بازیکن بعدی صبر کنیم.

درست است که ایران هنوز حرفی برای گفتن دارد، اما این حرف زدن باید با «لکنت ساختاری» خداحافظی کند. اگر امروز جوانان ایرانی رؤیای حضور در بالاترین سطوح فوتبال اروپا را دارند، باید ساختاری فراهم شود که رؤیاهایشان تنها در حد «مهدی طارمی» باقی نماند.

پیشنهاد نهایی:

برای عبور از این چرخه‌ی تکراری، سه گام پیشنهاد می‌شود:

  1. تدوین برنامه ملی توسعه فوتبال پایه با همکاری فیفا و AFC
  2. ایجاد مراکز استعدادیابی منطقه‌ای با حضور مربیان بین‌المللی
  3. تسهیل مسیر قانونی و فرهنگی برای انتقال بازیکنان به اروپا در سنین پایین

تا زمانی که این گام‌ها برداشته نشود، مهدی طارمی نه آغاز یک جریان، که ادامه یک استثنا خواهد بود!